loading...

آسمان شب

بازدید : 301
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 16:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آسمان شب

پس از ۹۵ روز خونه نشینی امروز مجبور شدم برم بیرون:/ حیف نذاشتن رکورد بزنم.

یعنی امروز ۹۵ مین روز میشد که خب عصرش رفتم بیرون.تمام این مدت پامو هم بیرون نذاشته بودم به جز واسه گذاشتن اشغالا دم در که اونم پرتشون میکردم و با سرعت فانتوم برمیگشتم.

واسه خرید نون باید میرفتم.ولی وقتی لیست خریدو نوشتیم تقریبا تمام مغازه‌هارو کار داشتیم.

از اول تا اخرشم داشتیم مثه خروس جنگی بهم میپریدیم.چون من میگفتم تو سوپریو میوه فروشی نریم.اونارو که برامون میارن.یا این سوپریه نه شلوغه اون فلانه.حالا مگه واجب فلان چیزم بخورین و...

ولی در عمل واقعا امکان رعایت صد درصدی نیس.

روزی شیشصدبار بگم مرگ بر کرونا بازم کمه.

قبلش به دوستم میگفتم اقا من خیلی میترسم میگفت وقتی رفتی بیرون دیدی همه زندگی عادیشونو میکنن یه نفرم ماسک نداره ترست میریزه.

تعداد کسایی که ماسک داشتن کم بود و وقتی میدیدم رعایت نمیکنن نه تنها ترسم کم نشد بلکه فهمیدم بیشتر از اینام باید رعایت کرد چون خیلی راحت دارن پخشش میکنن با رعایت نکردنشون.فقط یه چیزی فهمیدم که باعث شد یه ذره سرد بشم تو رعایت کردن، همین که دیدم هرکاریم بکنم بازم یه چیزی هست مثلا یهو یه گوشه نون میگیره به لباس یا یهو یه نفر میاد میچسبه بهت.هوووف.

پروژه شستن وسایل خرید وای خداااااا.همه چیز مزه‌ی کف میدن.یعنی قبلنا تو خرید مایع دسشویی به بوش و رنگش باید توجه میکردم الان فاکتور مزه‌اش مهمتره.مثلا مایع دسشویی اکتیو بوش خوبه ولی مزه اش نه؛ اما اَوِه مزه اش بهتره. :/

من که اصلا برام مهم نیس حتی اگر یکسالم بگن تو خونه بمون. میمونم و برخلاف بقیه که یهو کلافه میشن، تو این مدت حتی یکبارم دلم هوای بیرونو نکرد خداروشکر امروز اونا هم رفتن بیرون دهن هممون از گرما و غیره سرویس شد دیگه هیچوقت ناشکری تو خونه موندنو نمیکنن.

یا مثلا شیشصد بار باید بهشون تذکر میدادم حواست باشه دستتو نزن به صورتت ولی اگه ادم خودش تنها باشه فکر کسی نباشه خیلی راحت تره.دیروزم با دوستم راجع به همین میگفتیم. اون یه ۷ ۸ ماهیه که رفته روسیه و تنهاست. میگفت روزی چندبار کارم شده گریه به خاطر تنهایی دوری ازخانواده. منم بهش میگفتم اینی که تو الان توشی مدینه‌ی فاضله‌ی منه تنها تو یه اتاق هیچکسم نباشه دورم.اونم میگفت داری کفر نعمت میکنی در کنار خانواده بودن نعمته بفهم.منم میگفتم به هرحال یه روزی باید از خونه رفت و مستقل شد به جای این فکرا بگو اینم جزیی از زندگیته دلتنگ شو گریتو بکن ولی بعدش به هدفی که داری فک کن بشین درستو بخون.

واقعا واقعا اونایی که هر روز مجبورن برن بیرون و کادر درمان خیلی شجاعن.

یه خیال پردازیم بکنم: دلم میخواد خیلی پولدار بودم.وقتی این کرونا تموم میشد میگفتم تمام کادر درمان که تو این مدت انقدر دهنشون سرویس شد به همراه خانوادشون برن مسافرت یک هفته تو هتلای خوب هر شهر ازشون رایگان پذیرایی میشه با پول من.نمیدونم یه جوری که فقط بتونن ریلکس کنن.من سه ساعت رفتم داشتم اخراش از گرما و گشنگی و غیره کلافه میشدم فقط.نمیدونم خدا به دادشون برسه فقط.

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 109
  • بازدید سال : 211
  • بازدید کلی : 13173
  • کدهای اختصاصی